آدولف هیتلر ۲۰ آوریل ۱۸۸۹ در برانائو ام این، شهری در اتریش-مجارستان (واقع در قلمرو کشور کنونی اتریش)، نزدیک به مرز امپراتوری آلمان متولد شد. او چهارمین بچه از میان شش فرزند آلویس هیتلر و همسر سومش کلارا پولتزِل بود. سه تن از خواهران و برادران هیتلر — گوستاو، ایدا و اتو — در نوزادی درگذشتند. آدولف در خانهای متولد شد و زندگی کرد که فرزندان آلویس از ازدواج دومش آلویس جونیور و آنگلا نیز، در آن زندگی میکردند. پدر هیتلر فرزند نامشروع ماریا شیکل گروبر بود و به همین سبب، در شناسنامه تعمیدش نام پدرش را درج نکردند. نتیجتاً، آلویس در ابتدا نام خانوادگی مادرش شیکل گروبر را روی خود گذاشت. در سال ۱۸۴۲، یوهان گئورگ هیدلر با مادر آلویس ازدواج کرد. سرپرستی آلویس به برادر یوهان گئورگ، یعنی یوهان نپوموک هیدلر داده شد. در سال ۱۸۷۶، آلویس مجدداً غسل تعمید داده شد و یک کشیش او را حلالزاده اعلام کرد. در شناسنامه تعمیدش، نام یوهان گئورگ هیدلر (به شکل گئورگ هیتلر) بهعنوان نام پدر ثبت شد. پس از آن، آلویس نام خانوادگی «هیتلر» را برای خود برگزید. هیتلر در لغت احتمالاً به معنای «کسی که در کلبه زندگی میکند» است. زمانی که آدولف ۳ ساله بود، خانوادهاش به پاساو در آلمان مهاجرت کردند. در آن منطقه، هیتلر زبان آلمانی را — به جای اینکه با گویش اتریشی یاد بگیرد — با گویش بایرنی فراگرفت و در سخنرانیهایش نیز این مسئله پیداست. خانواده هیتلر سال ۱۸۹۴ مجدداً به اتریش بازگشتند و در لئودینگ ساکن شدند. یک سال بعد، آلویس بازنشسته شد و با خانواده خود به هافلد در نزدیکی لامباخ، نقل مکان کرد. در آنجا به زراعت در مزرعه و پرورش زنبور پرداخت. هیتلر در یک مدرسه دولتی نزدیک فیشلام ثبتنام کرد.
نقل مکان به هافلد همزمان شد با درگیریهای شدید پدر-پسری میان آلویس و آدولف، که سبب آن عدم انطباق آدولف با نظم سختگیرانه مدرسه بود. پدر هیتلر او را همیشه کتک میزد، درحالی که مادرش تلاش میکرد از او محافظت کند. تلاش آلویس هیتلر برای زراعت در هافلد با شکست مواجه شد و در سال ۱۸۹۷، محل زندگی خانواده به لامباخ منتقل شد. هیتلر که در این زمان ۸ ساله بود، در کلاسهای آوازخوانی شرکت کرد و در کلیسا، به خواندن سرودهای مذهبی پرداخت؛ او حتی احتمال کشیش شدن را هم بررسی کرد. در سال ۱۸۹۸، خانواده به صورت دائمی به لئوندینگ بازگشت. ادموند، برادر کوچکتر آدولف، سال ۱۹۰۰ از سرخک درگذشت که این موضوع، عمیقاً او را تحت تأثیر قرار داد. هیتلر از یک دانشآموز با اعتماد به نفس، اجتماعی و مسئولیتپذیر مبدل شد به یک پسر منزوی و عبوس، که دائماً مشغول بحث و جدل با پدر و دبیران خود بود.
آلویس هیتلر، کارمند بازنشسته گمرک بود و آرزو داشت که پسرش نیز جای پای پدر بگذارد و وارد این شغل شود اما آدولف، علاقهای به کار در گمرک نداشت. هیتلر، بعدها داستان روزی که پدرش او را به یک دفتر گمرک برای بازدید برد را، بهعنوان اتفاقی که باعث شد تا یک خصومت پایانناپذیر میان پدر و پسری که هردو سخت بااراده بودند به وجود آید، تلقی کرده بود. آلویس، خواسته پسرش جهت رفتن به مدرسه هنر و هنرمند شدن را نادیده گرفت و در سال ۱۹۰۰، او را به مدرسه فنی در لینز فرستاد. آدولف، تصمیم گرفت زیر بار این موضوع نرود و در نبرد من، تصریح میکند که عمداً در درسهای خود موفق نشدم تا «زمانی که پدرم دید چقدر در مدرسه فنی پیشرفت کمی داشتهام، به من اجازه داد به دنبال رؤیای خود بروم.
مانند خیلی از آلمانیهای اتریش، هیتلر از جوانی به ملیگرایی آلمانی گرایش داشت و وفاداری خود را تنها به آلمان میدید. او از سلسله هابسبورگ متنفر بود و از اینکه آنها بر قلمرویی متشکل از قومیتهای گوناگون حکومت میکردند، راضی نبود. هیتلر و دوستانش، سرود آلمانیها را به جای سرود امپراتوری اتریش سر میدادند. آدولف در این مسئله هم با پدرش اختلاف داشت، زیرا آلویس هوادار سلسله هابسبورگ بود.